پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت .
بالاخره پرسید :
- ماجرای کارهای خودمان را می نویسید ؟ درباره ی من می نویسید ؟
پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه اش گفت :
- درسته درباره ی تو می نویسم اما مهم تر از نوشته هایم مدادی است که با آن می نویسم .
می خواهم وقتی بزرگ شدی مانند این مداد شوی .
پسرک با تعجب به مداد نگاه کرد و چیز خاصی در آن ندید .
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت
آخرین نظرات
سینما در ...
سلام وقت بخیر اگه ...
باسلام خدمت شما مدیر ...
با سلام خدمت شما این ...
با سلام خدمت شما مدیر ...
با سلام خدمت شما مدیر ...
کدهای اختصاصی
تبليغات | X | |
|